دکتر جلالی مدیر عامل شرکت نمانگر:

نمایشگاه برای من یک شغل نیست، یک عشق است

عصر نمایشگاه- دکتر جلالی مدیر عامل شرکت نمانگر در گفت وگو با مجله نمایشگاه گفت: نمایشگاه همواره برای من جدی و جذاب بود و در واقع در نمایشگاه گم شده خود را پیدا کردم و هم اکنون نمایشگاه برای صرفا یک شغل نیست، یک عشق است.

نمایشگاه برای من یک شغل نیست، یک عشق است
نسخه قابل چاپ
يکشنبه ۰۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۵:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری عصر نمایشگاه دکتر جلالی را بدون تردید می توان یکی از حرفه ای ترین برگزار کنندگان نمایشگاه های بین المللی در ایران دانست. نمایشگاه هایی پرمخاطب و با رعایت تمام اصول حرفه ای برگزاری در بالاترین سطح و البته با توجه به امکانات موجود که همه اینها حاصل عشق و علاقه این فعال پرتجربه صنعت نمایشگاهی به این حرفه است. در شماره 35 مجله نمایشگاه گفت وگویی با ایشان منتشر شد که در ادامه می خوانیم.


    لطفا درباره سابقه فعالیت نمایشگاهی خود توضیحاتی بفرمایید.
    البته نمایشگاه یکی از علایق همیشگی من بود و از سنین نوجوانی تمامی نمایشگاه هایی که در تهران برگزار می شد حضور پیدا می کردم و می دیدم و مقوله نمایشگاه را دوست داشتم . سال 1369 نمایشگاهی با عنوان نمایشگاه اختصاصی ایران در پاکستان برگزار می شد و در مجموعه شرکت هایی که  در آنها فعالیت داشتیم مدیریت حضور در این نمایشگاه به من محول شد و این شروعی بود برای ورود من به کار اجرایی در صنعت نمایشگاهی و بعد از آن وارد حوزه برگزاری شدم . تقریبا دوران توسعه صنعت نمایشگاهی کشور بود که عناوین مختلف نمایشگاهی در حال اضافه شدن بود و ساخت و ساز سالن ها جدید در نمایشگاه بین المللی شروع شده بود. از سال 1372 نیز به عنوان مدیر برگزاری درگیر کار شدم. دلیل دیگری که من وارد فضای نمایشگاهی شدم عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد من بود. در آن روزها، ابتدای کار نمایشگاه های تخصصی صادراتی بود و عمدتا ناموفق هم بودند و هنوز نمایشگاه ها جذابیت و کارکرد آنچنانی نداشتند و بیشتر دورهمی بود تا اینکه بازخوردی داشته باشد. به نظرم رسیده بود که در حوزه بازاریابی و مارکتینگ نمایشگاه ها می توانند موضوع خوبی برای پایان نامه باشند. و دلایل عدم موفقیت نمایشگاه های صادراتی تخصصی را به عنوان موضوع پایان نامه ام انتخاب کردم. البته نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران که در آن روزها برگزار می شد نمایشگاه بسیار موفقی بود و من همیشه می گویم از دست دادن ان بسیار حیف بود. ولی نمایشگاه های تخصصی عمدتا نمایشگاه های خوبی نبودند و شرکت کننده خارجی در آنها حضور نداشتو یا بسیار کم بود. تعدادی از نمایشگاه ها مانند نمایشگاه هایی که آقای بنایی (که سالن خلیج فارس را نیز ساخته اند)  برگزار می کرد نمایشگاه های قابل قبولی بودند ولی هنوز فاصله با ظرفیت های واقعی ما بسیار زیاد بود. متراژ نمایشگاه های بزرگ مثل نفت و چاپ  به طور مثال حدود 1500 متر تا 2500 متر بود. من با چند تن از اساتید خودم مشورت کردم و تمامی انها نظر مثبتی نسبت به این موضوع داشتند. وقتی که وارد کار شدم متوجه شدم چقدر در این زمینه فقر منبع داریم به جز چند کتابی که آقای علمی تالیف کرده بود چیز دیگری در دست نبود. به ناچار به سراغ منابع خارجی رفتم تا بتوانم این پایان نامه را به سرانجام برسانم. با این پایان نامه من بیشتر با این فضا درگیر و مانوس شدم. در آن موقع همزمان در دانشگاه در رشته سینما نیز تحصیل می کردم و نمایشگاه برای من نقطه مشترک بازرگانی و سینما بود. نقطه مشترک هنر و اقتصاد به نوعی می توان گفت نمایشگاه است. درنمایشگاه بحث بازاریابی محصول، طول عمر محصول، روش های بازاریابی و ... مربوط به اقتصاد و بحث نمایش کالا، چگونگی طراحی کالا، نور، قاب بندی ، تصاویر و ... بخش هنر را شامل می شود به عبارتی در نمایشگاه هنر و اقتصاد در کنارهم قرار می گیرند. کالایی که وارد نمایشگاه می شود حتما باید از اصول و نگرش هنری پیروی کند و البته در کنار هنر شناختی از اقتصاد و بازاریابی داشته باشد و با درک مناسبی از دو بخش و در کنار هم به نتیجه مطلوبی از حضور در نمایشگاه دست یابد.


    از نتایجی که در آن پژوهش به دست آمد چیزی در خاطر دارید؟
    البته فضای آن روزها با شرایط حاضر کاملا متفاوت است و اگر چنین مطالعه ای امروز بخواهد انجام گیرد باید یک مورد و نمایشگاه مشخص باید مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. نتایجی که از آن پژوهش ما به دست امد یک سری دلایل کلی بود و یکی از مهمترین آنها عدم آگاهی و اطلاع فعالین صنایع مختلف از وجود یک نمایشگاه در صنعت خود بود. در نمایشگاه چیزی جدیدی عرضه نمی شد و نمایشگاه برای همه تکراری بود و همچنین نبود شرکت کنندگان خارجی از جمله دلایلی بود که در نتیجه آن پژوهش به دست آمد. ولی خوشبختانه امروزه تعداد بسیار زیادی کتاب در صنعت نمایشگاهی در کشور تالیف شده و کار پژوهشی در این زمینه بسیار آسان تر از گذشته شده است.

    چرا نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران برای شما اینقدر اهمیت داشت؟
    با عدم برگزاری نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران ما یک سرمایه و برند ملی را از دست دادیم. ما هیچ رویدادی را نداریم که هر ساله بالغ بر 40 وزیر خارجه و اقتصاد و بازرگانی از کشور های مختلف برای بازید از آن نمایشگاه به تهران آمده باشند. نقش و تاثیر نمایشگاه بر همه امور حتی سیاست را نیز به خوبی در این نمایشگاه می توانستید ببینید.

    درباره علاقه خود به سینما بفرمایید و اینکه تا چه اندازه در این زمینه پیش رفتید ودر مقایسه با نمایشگاه چه اندازه برای شما جدی بود؟
    من از سن کودکی عاشق مطالعه کتاب بودم و تا سن 13 سالگی بیشتر رمان های ترجمه شده مطالعه کرده بودم. خیلی از کتاب ها فیلم شده بودند و فیلم ها را هم دیده بودم. عکاسی هم می کردم همه این عوامل باعث شد من به سمت این علاقه ام بروم. چند کار کوتاه نیز با دوستان انجام دادیم ولی نمایشگاه همواره برای من جدی تر و جذاب تر بود. و در واقع در نمایشگاه گم شده خود را پیدا کردم. نمایشگاه برای صرفا یک شغل نیست، یک عشق است. من از دیدن نمایشگاه ها سیر نمی شوم. نه نمایشگاه هایی که خودم برگزار می کنم حتی نمایشگاه هایی که سایر دوستان و همکاران برگزار می کنند وقتی می بینیم لذت می برم. و این احساس من در نتیجه سالها صرف وقت و انرژی و کسب تجربه و کار علمی و پژوهشی ، تلاش برای آموختن از تمام لحظات و حرفه ای بودن، تلاش برای کشف آداب اجتماعی در نمایشگاه و توجه به اصول بازاریابی و اصول  هنری در نمایشگاه هاست.من وقتی وارد فضای نمایشگاه می شوم خیلی از جنبه ها و نکاتی را که برگزاری وحتی غرفه داری  مهم هستند را می بینم. در نمایشگاه هایی که من برگزار میکنم با بیشتر غرفه دار ها رفاقت و دوستی دارم و به عنوان یک مشاور صدیق هر آنچه از دانش و اطلاعات دارم به عناون یک مشاور صدیق به رایگان در اختیار آنان می گذارم. از چیدمان کالا یا حتی در زمان تایید طرح پیشنهاد های خود را به انان ارائه می کنم.

    نظر شما درباره کیفیت نمایشگاه هایی که امروزه در کشور برگزار می شود چیست؟
    به نظر من برگزار کنندگان ما حرفه ای هستند ولی امید به آینده ندارند به همین دلیل نمی توانند سرمایه گذاری جدی و اساسی انجام دهند. چرا ما نباید شرکت برگزارکننده ای که 100 نفر نیرو داشته باشد نداریم؟ دلیل عمده این امر این است که من برگزار کننده چقدر مطمئن است که برای چند سال آینده در این حوزه فعالیت می کند؟ مثلا نمایشگاهی را برای 10 یا حتی 2 سال آینده در دست خواهد داشت و برگزار خواهد کرد؟ واقعا بعضی از اتفاقاتی که در این حوزه می افتد عجیب وغریب است. به طور مثال اخیرا مجوز برگزاری نمایشگاه های مراکز استان ها به خانه های صنعت و معدن واگذار شده است.
    خانه های صنعت و معدن بر اساس چه شناختی این مجوزها را صادر خواهند کرد؟ ذکر شده با اولویت تشکل ها. این تشکل مجوز را خواهد گرفت و به یک برگزار کننده بخش خصوصی به عنوان مجری واگذار خواهد کرد. از این منظر یک سودی را خواهد برد درحالی که در واقع به برگزار کننده آسیب می زند و برنامه ریزی بلند مدت برگزار کننده را با مشکل مواجه خواهد کرد. نیروهای خود را تعدیل خواهد کرد. آموزش و فعالیت های توسعه ای خود را حذف خواهد کرد. وقتی تصمیمات خلق الساعه گرفته می شود درست یا غلط بودن آن بحث دیگری است. مهمترین مشکل تشکل ها هم برای برگزاری نمایشگاه بند اول تاسیس هر انجمن است. بند اول حمایت از اعضا است. در حالی که در نمایشگاه ما به دنبال جذب حداکثری هستیم نه فقط اعضای یک انجمن. در نمایشگاه باید همه بیایند و عضو و غیر عضو باید حضور داشته باشند. ولی وقتی یک تشکل برگزار کننده یک نمایشگاه می شود هم اعضا حضور دارند و هم بستری برای حضور غیر اعضا فراهم می کند واین یعنی نقض بند اول که مختص حمایت از اعضاست. و الی ماشاالله تشکل های موازی داریم. به طور مثال برای نمایشگاه متالوژِی ما برای هر فلزی ده ها انجمن داریم. در حوزه های متعدد ریخته گری تشکل های مختلف داریم. تشکل های علمی هم وجود دارد. حال اگر یک تشکل مجوز برگزاری را بگیرد بند اول اساسنامه خود را نقض کرده است. حال یک برگزار کننده در این شرایط چه باید کند؟ نیرو می گیرد، آموزش می دهد، سعی و خطا می کند ، تجربه کسب می کند و این نیرو تبدیل به سرمایه می شود و بازتزریق نیروی جدید و ادامه این فرایند. وقتی آینده شغلی و کاری من به عنوان برگزار کننده تضمین نشده باشد چطور میتوانم این فرایند را ادامه دهم و سرمایه گذاری جدی برای کارم انجام دهم؟
    جایگاه صنعت نمایشگاهی را به طور کلی در کشور چطور ارزیابی می کنید؟
    صنعت نمایشگاهی در کشور ما بسیار مهجور است. ببینید در دنیا نهاد های  مختلفی، خضوصی ، عمومی ، دولتی  می توانند سهام دار یک سایت باشند. ولی نگاه ها متفاوت است. این که نمایشگاهی در یک شهر برگزار می شود و توریست خواهد آمد. هتل ها زیر بار خواهد رفت ، تاکسی ها منتفع خواهند شد، رستوران ها پر خواهند شد. مثلا در آلمان در شهر های نمایشگاهی آلمان مانند برلین، فرانکفورت، مونیخ، هانوفر و ... باید ببینیم چه اتفاقی می افتد بااینکه بسیار شلوغ و پر ازدحام است ولی کسی از شلوغی و ازدحام شکایت نمی کند. ولی در کشور ما حتی همین بخش هایی که از برگزاری نمایشگاه سود می برند اعتراض هم می کنند. نگاه ها به صنعت نمایشگاهی به نظرم زیاد منصفانه نیست. در یکی از نمایشگاه های فرانکفورت خاطرم هست در خروجی نمایشگاه ترافیک بسیار شدیدی بود و هیچ کس هم اعتراض نمی کرد چون نگاه به نمایشگاه منطقی است. من خودم یکی از مخالفین واگذاری نمایشگاه ها به بخش خصوصی هستم.  چرا که به نظرم در این صورت سایت نمایشگاه بین المللی تهران نابود خواهد شد. برای اینکه در آمد این سایت آنقدر زیاد نیست که بتواند پوشش هزینه های خود را بدهد و به همین دلیل مجبور به تغییر کاربری خواهد شد و مجبور به اجاره دادن به  سالن ها به جاهای دیگر خواهد شد. به نظرمن باید باور کنیم سایت نمایشگاه بین المللی تهران یک برند جهانی است و باید برای حفظ این برند تلاش کنیم. درآمد این سایت سالیانه کمتر از 200 میلیارد است و سودی که نسبت به ارزش این مکان ایجاد می کند زیاد نیست. و فردا روز اگر بخش خصوصی متولی این سایت شود خیلی از این درآمد ها را هم نخواهد داشت و در ابتدا هم شهرداری مانع خواهد شد. این درامد فعلی به لطف حضور دولت ایجاد می شود. به نظر من شهر آفتاب یک ویژگی هایی دارد، مصلی و برج میلاد وبوستان گفت وگو و هتل المپیک همه یک ویژگی هایی دارند و وجود دارند این مکان های هیچ کدام فعلا و در حال حاضر جایگزین نمایشگاه بین المللی تهران نمی توانند باشند. ممکن است یک روز امکانات نمایشگاه شهر آفتاب آنچنان شود و سرویس دهی آنقدر بهتر شود که شرکت کنندگان نمایشگاه علاقه مند شوند به انجا بروند با رغبت و علاقه تمام ترجیح بدهند به آنجا بروند. قطعا مشتری در نهایت جایی را انتخاب خواهد کرد که سرویس دهی و امکانات بهتری دارد. به هر حال مشارکت کننده و بازدید کننده از ارکان اصلی هستند و انتخاب و ترجیح آنها در اولویت است.
    من همیشه می گویم فرق برگزارکننده و مجری در همین است. برگزارکننده باید همه چیز را رصد کند و برای ان برنامه داشته باشد. یک برگزار کننده در آن واحد باید 150 یا 200 مدیر عامل را در فضای نمایشگاه مدیریت می کند و باید به سوالات انها به عنوان مشارکت کننده پاسخ مناسب داشته باشد. چرا در این مکان نمایشگاه را برگزار کرده اید؟ چرا این زمان را انتخاب کرده اید؟ چرا با این  گروه های کالایی و این شرایط ؟ نمیتوانم فقط پول بگیرم و شرکت کننده بیاورم. این کار فقط یک بیزنس است و ادمی که عاشق کارش است هیچ گاه این کار را نمی کند. یکی دیگر از اشکالات مجوز های کوتاه مدت همین است که نگرش و تفکر ما را به سمت روزمرگی می برد. من برای یک سال برنامه ریزی می کنم و هیچ چیزی را برای بلند مدت برنامه ریزی نکنم . اگر من مطمئن باشم و بتوانم برنامه ریزی بلند مدت انجام دهم حتی با تحمل زیان و با پذیرش زیان به امید آینده در هر شرایطی از جمله تحریم از کیفیت نمایشگاه کم نخواهم کرد. وقتی شما سوال می کنید جایگاه صنعت نمایشگاهی چیست من به شما می گویم مهجور است برای اینکه چه کسی باید از صنعت نمایشگاهی دفاع کند؟ مشارکت کننده باید دفاع کند؟ بازدید کننده باید دفاع کند؟ من می گویم همه باید دفاع کنیم. پیش آمده مشارکت کنندگان در یکی از نمایشگاه های من بر علیه خبر منفی و انتقادی یک پایگاه خبری درباره یک نمایشگاه اعتراض کرده اند و حرفشان این بوده که این نمایشگاه برای ما باعث خیر وبرکت بوده است. با افتخار اعلام میکنم از زبان بسیاری از مشارکت کنندگان نمایشگاه های ما شنیده ایم که حضور در نمایشگاه تاثیر بسیار زیادی بر کسب و کارهای انان داشته است. ما این را می بینیم که یک غرفه 12 متری تبدیل به غرفه 200 و 300 متری شده و بیان کردن و به زبان آوردن این امر نشان از شرافت آنهاست. در نهایت من به آن پایگاه خبری پاسخ ندادم و خود مجبور شد تحت فشار مشارکت کننده ها پاسخ خود را بدهد. ما باید این توانمندی را در ارکان صنعت نمایشگاهی داشته باشیم تا مشارکت کننده ها و تمامی ذینفعان صنعت نمایشگاهی درباره مسائل مختلف نظر بدهند و مشارکت کنند.  صنعت نمایشگاهی کشور باید به یک صدای واحد وبلند برسد.هم اکنون ما صدای فروخورده ای داریم.  فلسفه تشکیل انجمن برگزارکنندگان در سال 83 بر این مبنی بود که در زمان درگیری با شهرداری برای تعطیلی این سایت ما می دیدیم هیچ تشکل و سخنگویی نداریم. این یک ضعف موضوعی مهمی است که هنوز هم هست.

    به نظر شما اگر اتحادیه صنعت نمایشگاهی تشکیل شود این صدا بلند تر خواهد شد؟
    اتحادیه به چه معنا؟ اتحادیه صنفی باشد خیر ولی اگر سه انجمن فعلی ادغام شوند صدای ما بلندتر خواهد شد ولی باز هم کافی نیست. ما یک کار فرهنگی نکرده ایم. حتی برای اهالی یک محله باید فرهنگ سازی شود که برگزاری نمایشگاه برای ما خیر و برکت است نه شر. ما برای بسیاری از کارهای خود فرهنگ سازی نکرده ایم بر ای نمایشگاه هم فرهنگ سازی نکرده ایم .صنعت نمایشگاهی صنعت مهجوری است که حتی توسط ذینفعان از آن دفاع نمی شود. آیا مشارکت کننده ذینفع نمایشگاه حاضر است برای کم کردن حجم ترافیک و سهولت رفت آمد در نمایشگاهی که از ان سود می برد با وسیله نقلیه شخصی به نمایشگاه نیاید یا هر چهار فرد حاضر در غرفه با وسیله خود به نمایشگاه می آیند؟ نگاه ها باید تغییر کند. در این مثال من به عنوان مشارکت کننده به راحتی خودم توجه نکنم وبه راحتی بازدید کننده توجه کنم. باید تسهیلات برای او فراهم کنم. ما نیاز به کار فرهنگی در حوزه نمایشگاه داریم. البته فرهنگ سازی هم نیاز به ابزار دارد. اگر ما یک نقشه راه و یک قانون شفاف برای صنعت نمایشگاهی داشته باشیم که جایگاه سایت، صادرکننده ، برگزار کننده ، مشارکت کننده و حقوق آن و بازدید کننده و حقوق ان دیده شده باشد آنجاست که فرهنگ سازی شروع می شود. به نظر شما چرا در یک مقطعی در استان ها همه تلاش کردند سایت نمایشگاهی داشته باشند؟ چون همه می دانند باعث رونق اقتصادی خواهد شد. منافع صنعت نمایشگاهی در تهران و شهرستان غیر قابل انکاراست. بسیاری از صنایع کشور با نمایشگاه رونق پیدا کرده اند. بسیاری از تکنولوژی های جدید در نمایشگاه ها معرفی و به سطح جامعه راه پیدا کرده اند ولی با تمام این شرایط صنعت نمایشگاهی کشور مهجور است. من به عنوان برگزار کننده نمی توانم بسیاری از کارها که در دنیا انجام می شود برای نمایشگاهم انجام دهم چون منابع درآمدی محدودی دارم. در کشور ما هر صنف و صنعتی میتواند قیمت کالا و محصول خود را مطابق با نرخ تورم و افزایش هزینه ها بالا ببرد ولی تنها صنعتی که در ایران قیمت ها در آن به شدت کنترل می شود صنعت نمایشگاهی است. من برگزار کننده با افزایش هزینه ها نمی توانم غرفه را 12 متری را 8 متر کنم یا موکت کارکرده استفاده کنم. یک مثال برای شما بزنم. حقوقی که من به کارمندانم پرداخت می کنم به طور متوسط ماهی 70 میلیون تومان است و با احتساب سایر هزینه ها شرکت ما باید ماهی 150 میلیون تومان درآمد داشته باشد تا بتواند سرپا بایستد نه اینکه سود آوری داشته باشد. من در این صورت هزینه ها را پاس کرده ام. یعنی ما در سال باید یک میلیاردو هشت صد میلیون تومان درآمد داشته باشم تا فقط هزینه ها را پاس کرده باشم. آیا نمایشگاه های ما این سود آوری را دارد؟ به همین دلیل من در سال 97 متحمل زیان سنگینی شدم. بخش ارزی که در سالهای قبل بهتر بود کمک میکرد ولی حالا که کاهش یافته ما وارد زیان شده ایم. هزینه نگهداری وبسایت نمایشگاه، هزینه برق هزینه نیروی انسانی باتجربه و همه اینها نادیده گرفته می شود. به نظرم تعرفه های فعلی حضور در نمایشگاه زیاد منصفانه نیست و از سال 92 تغییری نکرده است. هزینه مشارکت کننده ، هزینه بازدید کننده و همه این هزینه را باید در نظر بگیریم. اینجاست که حق بازدید کننده مطرح میشود. بازدید کننده ای که هزینه میکند، بایط هواپیما می گیرد، شاید شب در هتل اقامت کند در نمایشگاه چه چیزی عایدش خواهد شد. ما متاسفانه بهحقوق خود یا واقف نیستیم ویا اگر واقف هستیم آن را طلب نمی کنیم و حتی به حقوق دیگران تعدی می کنیم. این واقعیتی است که وجود دارد و باید نگاه خود را با فرهنگ سازی تغییر دهیم. همه اینها به نظرم در یک نقشه راه جامع در صنعت نمایشگاهی باید مورد توجه قرار گیرد که حقوق تمام ذینفعان در آن دیده شود. حتی به نظرم می رسد انجمنی برای مشارکت کنندگان و انجمنی برای بازدید کنندگان در نمایشگاه ایجاد کنم. انسان های حرفه ای و علاقه مند و دغدغه مند میتوانند عضو این انجمن ها باشند و مشکلات و مسائل در انها مورد بررسی قرار گیرد. ای کاش مشارکت کنندگان و بازدید کنندگان ما چنین روحیه ای داشته باشند. ما توانایی این را داریم که قدرت منطقه در صنعت نمایشگاهی باشیم. همه اینها همانطور که عرض کردم با فرهنگ سازی و با کمک رسانه ها امکان پذیر است. به طور مثال تابحال در هیچ کدام از سریال های تلویزیون حتی اشاره کوچکی به نمایشگاه نشده است در حالی که با یک سریال با محوریت موضوع نمایشگاه می توان فرهنگ سازی کرد. نمایشگاه بین المللی تهران و وروابط عمومی این مجموعه باید و می تواند در این کار ورود کند و پیش قدم شود.


    و صحبت پایانی....
    ما در شرایط بسیار سختی هستیم. این سالها، سالهای بسیار مهمی است که در آینده صنعت نمایشگاهی کشور تاثیر دارد. یکی از مسائلی که من همیشه می گویم  وتکرار می کنم این است که در این شرایط ما کار توسعه ای نباید انجام دهیم از جمله در عناوین نمایشگاهی. امروز من شنیدم نمایشگاه بین المللی تهران 91 عنوان نمایشگاهی برای امسال پیش بینی کرده است. این به این معناست که مانند آنچه در سال گذشته دیدیم در نمایشگاه دام و طیور بخش داروی دام را جدا کنیم و برای آن نمایشگاه مستقل برگزار کنیم و این آسیب به این نمایشگاه است. وقتی تعداد عناوین نمایشگاهی زیاد است اتفاقی که می افتد این است که صنعت آسیب می بیند. تعداد مشارکت کننده و  بازدید کننده کم است و برگزار کننده هم هزینه های خود را به دلیل شرایط کاهش داده و در نتیجه نارضایتی همه جانبه از صنعت نمایشگاهی برای مخاطبان به وجود می آید. وما همگی در تولید این نارضایتی شریک هستیم. ما در این شرایط باید ثبات خود را حفظ کنیم. هم اکنون آن سایت استانی که با چند نمایشگاه مبلمان در سال سرپاست واقعا دچار بحران است که باید به آنها هم فکر کنیم. ما باید تلاش خود را نسبت به سال گذشته دوبرابر کنیم و هزینه ها را نسبت به سال گذشته نصف کنیم تا بتوانیم سر پا بایستیم. هیچ کار جدیدی هم نباید انجام دهیم. به خود من اگر پیشنهاد نمایشگاه جدیدی داده شود مخالفت خواهم کرد. همین نمایشگاه هایی را که داریم باید با قدرت و توجه بیشتر برگزار کنیم و هیچ نمایشگاه و عنوان جدیدی اضافه نکنیم. باید بوروکراسی اداری را به حد اقل برسانیم. باید بدانیم که برگزار کننده، مشارکت کننده، بازدید کننده ، سایت دار همه وهمه صاحب حق هستند. نمی توان با یک ابلغیه سیاست گذاری کلان کرد. باید برای سیاست گذاری های کلان برنامه ریزی جدی و طولانی مدت انجام داد و حتما باید نگاه بلند مدت داشته باشیم.

    پورسعیدخلیلی
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        دکه مطبوعات
        • نمایشگاه پاییز ۱۴۰۲
        • نمایشگاه ۴۷
        • نمایشگاه ۴۶
        • شماره ۳۷
        • نمایشگاه
        • ماهنامه نمایشگاه
        • شماره ۳۱ ماهنامه
        • ماهنامه
        • ماهنامه
        آخرین بروزرسانی ۴ ماه پیش
        آرشیو
        آخرین اخبار

        دانلود با کیفیت