عصر نمایشگاه- صنعت نمایشگاهی ایران طی سالهای فعالیت خود، فراز و نشیبهای فراوانی را شاهد بوده است و در این مسیر، افراد تاثیرگذاری همراه آن بودهاند. بدون شک مهندس هاشمیطبا، یکی از این افراد است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر نمایشگاه»، سید مصطفیهاشمیطبا که در دولتهای دوم، سوم، ششم و هفتم در پستهای وزیر صنایع و معادن، رئیس سازمان تربیت بدنی و رئیس کمیته المپیک فعالیت کرده، مدتی هم ریاست مرکز توسعه صادرات (سازمان توسعه تجارت کنونی) را که نمایشگاه بخشی از آن بوده، بر عهده داشته است. برای یادآوری خاطرات این دوره و آگاهی از فعالیتهای مهندس هاشمیطبا، گفتوگویی با ایشان انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
به عنوان نخستین پرسش بفرمایید نحوه ورودتان به صنعت نمایشگاهی چگونه بود؟
در سال 1363 وزارت صنایع را ترک کردم و ابتدا به سازمان گسترش و نوسازی و سپس به سازمان صنعت و معدن ملحق شدم. در سال 1365 با دستور وزیر بازرگانی وقت عبدالحسین وهاجی (به واسطه علاقه وافری که نسبت به موضوع صادرات در بنده مشاهده کرده بودند و از طرفی هم در شرف گسترش فعالیت در این بخش بودند و صادرات را جزء لاینفک توسعه کشور میدانستند) با ارزیابی تواناییهای اینجانب، از بنده تقاضا کردند سمت ریاست مرکز توسعه صادرات را عهدهدار شوم و این درخواست مصادف شد با زمانی که ریاست محترم مرکز توسعه صادرات درصدد ترک این مرکز بودند ولی پیش از آنکه در سمت جدید مشغول فعالیت شوم، مشورتهای لازم را با مدیر مجموعهای که در آن مشغول فعالیت بودم، به عمل آوردم و ایشان با ابراز نگرانی مبنی بر اینکه پرسنل مجموعهای که درشرف پیوستن به آنجا هستم، به وظایف مقرر خویش تعهد چندانی ندارند، مرا از پیوستن به این مجموعه برحذر داشتند ولی بنده معتقد بودم اگر وظایفی که برای افراد در نظر میگیرند در شأن آنها باشد، فرآیند شکلگیری و پیشروی کارها میسر خواهد شد و با این اعتقاد که بنده در تمامی امور این امر را سرلوحه کار خویش قرار داده بودم، وارد مرکز توسعه و صادرات شدم.
درباره فعالیتها و تغییراتی که در حوزه نمایشگاه به وجود آوردید و سبب رونق آن شد، توضیح دهید؟
ابتدای امر خود را موظف به ذکر این نکته میدانم که سیاستهای مقرر و انرژی مثبت مجموعه که منجر به پیشبرد اهداف بلندمدتمان شد، ما را در فعالیتهایمان یاری کرد. وقتی ریاست پیشین مرکز توسعه صادرات در شرف واگذاری و تنفیذ سمت خویش بود، تنها به اظهار یأس و ناامیدی بسنده کردند. بر این اساس من در ابتدا افراد را براساس توانایی آنها ارزیابی کردم تا قادر به درک پتانسیلهای ویژه آنها برای واگذاری سمتهای ارزندهتر باشم. بنابراین از کارمندان سوالی را پرسیدم مبنی بر اینکه فعالیت شما بیشتر معطوف به چه قسمتی است. دوستان در مقام پاسخ برآمدند که فعالیتهای ما محدود به برگزاری چند نمایشگاه در طول سال میشود ولی با این وجود به درستی از پس وظایفی که برایشان در نظر گرفته بودند، برمیآمدند. اما بنده معتقد بودم که مجال بروز هویت و ویژگیهای افراد منوط به واگذاری فعالیتها و سمتهای بیشتر و بهتر به آنهاست و همین واگذاری سمت، نشانگر اعتماد ما به پرسنل است که در نتیجه با این حس اعتماد که در مجموعه حکمفرما بود، افراد قادر به پیشبرد اهداف خویش شدند.
طی چندین سال فعالیت، ابتکارعمل را تنها محدود به فعالیتهای خویش نکردم و همیشه افراد را در این ابتکار عمل دخیل دانستم و با حضور در دفتر کارمندان، مسبب شکلگیری نگرش مثبتی بین رئیس و مرئوس شدم. به عنوان مثال، یک بار با مراجعه به دفتر مدیر روابط عمومی متوجه شدم که جناب داریوش شاهین عهدهدار این سمت هستند که قدرت زیادی در جمعآوری و تالیف مطالب داشتند اما با توجه به تواناییهای ارزندهشان، سمتی که در آن ایفای نقش میکردند، در شأن ایشان نبود و کافی بود تا به دانش این شخص بها داده شود. در مجموع با انجام نظرسنجیهای لازم قادر به کشف نکتههای ارزندهای در خصوص بازسازی مجموعه و صادرات شدیم و با توجه به اینکه دولت بودجهای برای ما در نظر نگرفته بود، تدابیری اندیشیدیم و خوشبختانه با درآمدهای حاصل از نمایشگاه و با بهکارگیری سرمایه دیگران در امر بازسازی مجموعه توانمند شدیم در صورتی که دیگران نیل به این امر را یک فعل غیرممکن میپنداشتند. بنده معتقدم پتانسیلهای بیشماری در بهکارگیری سرمایه دیگران برای افزایش توان اقتصادی خویش داریم، ولی متاسفانه با چالشها و شرایط بسیار سختی که برای سرمایهگذاری در نظر گرفتهاند، انگیزه کافی برای سرمایهگذاران باقی نمیماند، در حالی که استفاده از سرمایه دیگران منجر به رشد اقتصادی کشور خواهد شد.
از جمله سیاستهایی که برای اداره مرکز توسعه صادرات در نظر گرفتیم، میتوان به بازسازی نمایشگاه، برنامهریزی و تخصیص بودجه به نمایشگاههای داخلی و خارجی، آموزش مهارتهای لازم به صادرکنندگان و تسهیل مقررات صادراتی اشاره کرد و یکی از اهدافی که در صدد اجراییکردن آن بودیم، بینالمللی کردن نمایشگاههای داخلی بود که با دعوت از خریداران عمده کشورهای مختلف، یکی از مشوقهای اصلی آنها در زمینه سرمایهگذاری در داخل کشور به شمار میرفتیم.
حوزه فرش نیز یکی از مواردی به شمار میرفت که برای ما از اهمیت نسبتا بالایی برخوردار بود ولی به واسطه ارزش افزوده نسبتا بالایی که برای فرش در نظر گرفته بودند، قادر به تبلیغات گسترده در این زمینه نشدیم و مسبب این عدم موفقیت، کمبود توان مالی و ممانعتهایی بود که گاه برخی دوستان به بهانههای واهی به عمل میآوردند. به عنوان مثال، ادعا میکردند تبلیغ در حوزه فرش به نفع صادرکنندگان است ولی بنده معتقد بودم تبلیغات فارغ از منفعتی که برای صادرکنندگان دارد، درآمدهای خوبی میتواند برای تولیدکنندگان داشته باشد و نیل به این امر مستلزم اتحاد دوجانبه تولیدکننده و صادرکننده است و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که متولی برگزاری اولین نمایشگاه فرش ما بودیم که با برگزاری کنفرانسهای بینظیری همراه بود. برای صادرکنندگان هم با همت آقای منوچهر امامی که مدیریت بخش آموزش را بر عهده داشتند، آموزشهای ویژهای در مرکز توسعه صادرات در نظر گرفتیم که منجر به ارتقای توانمندی این عزیزان شد و موفقیتهای حاصل را مرهون تلاش شبانهروزی همکاران سختکوش مرکز توسعه صادرات میدانم.
فارغ از عوامل مذکور، انگیزه همکاری نسبتا بالایی که در بین پرسنل حکمفرما بود ما را به موفقیتهای ارزشمندی نائل کرد. ما به این نتیجه رسیدیم، مدیران پیشین که این کارمندان را از انجام وظایف محول شده ناتوان میدانستند در واقع خود در بهکارگیری توان این افراد عاجز بودند. یکی دیگر از فعالیتهای ما برگزاری نمایشگاه خارجی بود. مفتخریم اعلام کنیم که در آن زمان بدون هیچ حمایت مالی از جانب دولت، قادر به برگزاری نمایشگاهی موسوم به اکسپو در کشور کره شدیم و علاوه بر درآمد حاصل از نمایشگاه که جوابگوی مخارج ما در خارج از کشور بود، بخشی از درآمدمان را وارد کشور کردیم و برای افزایش توان خویش به کار گرفتیم.
آیا تعامل بین سازمان توسعه تجارت و شرکت سهامی نمایشگاههای بینالمللی ایران را مثبت ارزیابی میکنید؟
با توجه به روحیه مودتطلبانه رؤسای این دو مرکز تا الان تنشی بین مراکز فوق شکل نگرفته و تنها چالشی که با آن مواجه هستیم، شرایط نامساعد اقتصادی است. ما به واسطه چالشهایی از قبیل مشکلات بانکی، مشکلات تولیدی داخل کشور، ناتوانی در تامین مواد اولیه و نبود تکنولوژیهای پیشرفته برای رقابت در بازارهای جهانی قادر به نقشآفرینی در عرصههای بینالمللی نیستیم. اشخاصی هم که در مراکز فوق مشغول فعالیت هستند، در صورتی میتوانند درخشش بیشتری داشته باشند که شرایط رقابت مهیا باشد. به عنوان مثال آقای افخمی که ریاست سازمان توسعه تجارت را بر عهده دارند، تمام توان خود را برای ارتقای این سازمان به کار گرفتهاند ولی نمیتوان از مشکلاتی که منجر به کند شدن مسیر صادرکنندگان شده است، چشمپوشی کرد. ما چشمانتظار بستر مناسبی هستیم که زمینه لازم را جهت رقابت مهیا سازد تا قادر به ارزیابی دوستان صادرکننده باشیم و اگر نمایشگاه ما موفق به حضور در عرصه بینالمللی نباشد، نمیتوانیم موفقیت چندانی به دست آوریم. به عنوان نمونه، باید در زمینه فرش، رشد فزایندهای داشته باشیم و بتوانیم با ارزیابی بازارهای بینالمللی قراردادهای کلان منعقد کنیم. بعضا شایعاتی عنوان میکنند مبنی بر اینکه کشورهایی مثل چین و هند رقیب کشور ایران در این زمینه به شمار میروند تا روحیه کارآفرینان و صادرکنندگان ما را تضعیف کنند. حقیقت امر این است که از لحاظ کیفیت آنها قادر به رقابت با کشور ایران نیستند ولی با توجه به اینکه تبلیغات یکی از مسائل بسیار مهم در بازاریابی محصولات به شمار میرود، باید ارزش و بودجه خاصی برای تبلیغات در نظر بگیریم در صورتی که ارزش چندانی برای تبلیغات قائل نیستیم و از آنجا که مسئولان ارشد وزارت صنایع، معادن و تجارت بیشتر دغدغه حل مسائل بازرگانی وارداتی را در سر میپرورانند، به حدی درگیر واردات مایحتاج اساسی هستند که از صنعت داخلی غافل شدهاند و به نظر بنده ادغام وزارت صنایع و بازرگانی یکی از اشتباهات فاحش مسئولان به شمار میرود که حتی در بیانات مقام معظم رهبری بازتاب داشت.
آیا با اظهارات جنابعالی میتوان نتیجه گرفت که صنعت نمایشگاهی ما هنوز بینالمللی نشده است؟
بله، به عنوان مثال ما هیچ فردی را که به نمایندگی از کشورهای خارجی در نمایشگاه حضور پیدا کند، نداریم و این یکی از ضعفهای اساسی ما به شمار میرود. برگزاری نمایشگاه صرفا به این جهت نیست که افرادی از داخل کشور حضور پیدا کنند و اقلام مورد نیاز خود را خریداری کنند. از سویی روند برگزاری نمایشگاه به صورتی است که تعداد غرفهداران هر سال کمتر از سال گذشته میشود. مثلا در زمینه کفش، تولیدکنندگان زیادی در کشور داریم ولی هنگامی که نمایشگاهی مربوط به حوزه کفش برگزار میکنیم، تنها شاهد حضور تعداد قلیلی از تولیدکنندگان کفش هستیم و همین امر سبب کاهش انگیزه و رغبت لازم برای توسعه فعالیت تولیدکنندگان و سرمایهگذاران میشود ولی ما با توسل به طرق مختلف درصدد بینالمللیکردن نمایشگاههای داخلی هستیم.
نقش آن دسته از افرادی که در کشورهای عراق، ازبکستان و عمان نمایشگاههای تخصصی برگزار میکنند را در بینالمللیشدن نمایشگاههای ایران چگونه میبینید؟
افرادی که در نمایشگاههای خارجی حضور پیدا میکنند، صرفا خواهان فروش محصولات خود هستد و تمایل چندانی به بازاریابی محصولات ایرانی ندارند. از طرف دیگر این نکته را در نظر بگیرید که وقتی در داخل کشور یک نمایشگاه تخصصی برگزار میکنیم، حداقل 100 نفر از تولیدکنندگان در نمایشگاه حضور پیدا میکنند و کشورهای مختلف که از غرفههای داخلی ما بازدید به عمل میآورند، با توجه به تنوع موجود قادر به ارزیابی محصولات هستند و حق انتخاب بیشتری دارند، در صورتی که مشابه این قضیه در کشورهای خارجی صادق نیست یعنی اگر نمایشگاهی در خارج از کشور برگزار کنیم تعداد بسیار پایینی از هر صنف حضور پیدا میکنند و همین مسئله حق انتخاب را از مشتری سلب میکند؛ در نتیجه برای مشتریان خارجی انگیزه کافی جهت خرید و سرمایهگذاری باقی نمیماند. تنها استثنایی که میتوان برای این امر قائل شد، حضور موفق ما در نمایشگاه لبنان بود که تعداد زیادی از تولیدکنندگان در نمایشگاه لبنان حضور پیدا کردند. اما باز هم در صورتی نمایشگاههای اینچنینی را مثبت ارزیابی میکنیم که علاوه بر خرید محصولات، خواهان بازاریابی و توزیع کالاهای ما در کشورهای خود باشند و چشماندازی که در شرف اجراییکردن آن هستیم، تعبیه نمایندگیهای دائمی در کشورهای مختلف است تا جهش خوبی در امر بازاریابی داشته باشیم.
اخیرا طرحی را عنوان کردهاند مبنی بر رتبهبندی شرکتهای برگزارکننده نمایشگاه؛ اجراییشدن این طرح را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه از جزئیات طرح مطلع نیستم ولی در مجموع اجرایی شدن این طرح را خالی از لطف نمیدانم. به عنوان مثال، نمیتوان تمایزی بین شرکتی که 10سال مشغول فعالیت است با شرکتی که تازه تاسیس شده قائل نشد و در رابطه با اعتراضهای شکل گرفته میتوان گفت، همیشه در ابتدای هر کاری که درصدد اجرایی کردن آن هستند، واکنشهای مختلفی بروز میکند بهخصوص از جانب کسانی که با اجراییشدن طرح مذکور منافعشان به خطر میافتد. در زمان ریاست بنده در مرکز توسعه صادرات بحثی مبنی بر اجراییکردن این طرح عنوان نشده بود به این خاطر که تعداد انگشتشماری توان حضور در نمایشگاه را داشتند.
اخیرا گمانهزنیهایی درباره واگذاری امتیاز برگزاری هر نمایشگاه به یک شرکت خاص مطرح شده است. نظر شما در این باره چیست؟
اگر محتوای طرح فوق به این صورت باشد که امتیاز برگزاری نمایشگاه در حوزه صنعت ومعدن را تنها به یک شرکت واگذار کنیم و تنها آن شرکت را مجاز به برگزاری نمایشگاه به نمایندگی از آن صنف بدانیم، به هیچ عنوان طرح قابل قبول و معقولانهای نخواهد بود زیرا منجر به تضییع حق سایر شرکتها خواهد شد و به جای رقابت بین شرکتها موجب تنشآفرینی میشود. ولی در صورتی میتوان طرح فوق را مثبت ارزیابی کرد که متولیان یک سازمان یا وزارت برای برگزاری نمایشگاه به شرکتهای مربوطه فراخوان بدهند و اولویت واگذاری امتیاز برگزاری نمایشگاه را به شرکتهایی اعطا کنند که از رزومه پرباری برخوردار باشند که در نتیجه شرکتی قادر به حضور در عرصه نمایشگاه میشود که از رزومه بهتری برخوردار باشد. در نهایت این امر در ابتدا شرایط رقابت را برای شرکتها فراهم میکند و شرکتی که موفق به اخذ مجوز برگزاری نمایشگاه شده، در نظر همگان سزاوار حضور در سطح نمایشگاه است.
از فعالیتهایتان در حوزه ورزش بفرمایید.
در سال 1365 به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک منصوب شدم و با توجه به سوابق و تجربیاتی که در ورزش داشتم، در رشتههای مختلف ورزشی ایفای نقش کردم و به مدت 3 سال در سمتهای فوق حضور داشتم.
از سال 1372 تا سال 1382هم به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی انجام وظیفه کردم. از جمله فعالیتهایی که در طول مدیریت خویش انجام دادم، میتوان به علمیکردن ورزش و تاسیس آکادمی ملی المپیک اشاره کرد.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
در بعضی از سازمانها به عنوان مشاور فعالیت میکنم و بخشی از اوقاتم را هم به امور فرهنگی و آموزشی اختصاص دادهام.
دانلود با کیفیت