عصر نمایشگاه- فرانسه را سرزمین "گل" ها مینامند. سرزمین Gaul یا Gallia منطقهای وسیع در غرب اروپا بود که در عصر آهن به اشغال قبایل سلتیک درآمد. حضور این قبایل بعدها به کشورهای فرانسه، لوکزامبورگ، بلژیک، بخش اعظم سوئیس، شمال و مرکز ایتالیا، بخشهایی از آلمان و هلند نیز گسترش پیدا کرد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر نمایشگاه»، در قرون وسطی برگزاری نمایشگاههای محلی، فرصتی بود برای تولیدکنندگان و تاجران فرانسوی تا محصولات و ساختههای خود را به فروش برسانند. در دوره موسوم به «دیرکتوار» (دولت انقلابی فرانسه از 1795 تا 1799 میلادی) فرانسوا دو نوفشاتو که بعدها به مقام وزیر کشور منصوب شد، این ایده را داشت که برای تضعیف و شکست دادن صنعت انگلیسی، نوع جدیدی از یک رویداد یعنی نمایشگاهی عمومی از محصولات صنایع فرانسوی را با حضور هنرمندان، صنعتگران و تولیدکنندگان این کشور برگزار کند. این رویداد در سپتامبر 1798 برگزار شد. غرفههایی که در خیابان شانزلیزه برپا شد، به طور رایگان در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت تا تولیدات و روشهای تولید خود را با تاکید بر نوآوری و کاربردی بودن محصولات به نمایش بگذارند.
در فاصله بین سالهای 1801 تا 1849 (بدون در نظر گرفتن رژیمی که بر سر کار بود)، این رویداد در 10 موقعیت دیگر نیز برگزار شد. نکته جالب توجه اینکه این رویداد هر بار بزرگتر و گستردهتر از قبل برگزار شد. در سال 1798 این رویداد 100 مشارکت کننده داشت؛ این رقم در سال 1849 با رشدی چشمگیر به 4 هزار و 452 مشارکت کننده افزایش یافت. در تمام این رویدادها یک اصل کلی ثابت باقی ماند: «توسعه و گسترش هر چیز کاربردی و مبتکرانه»؛ این یک مفهوم «سن سیمونی» است که عجایب صنعت و آفرینندگان آنها را ارج مینهد. برای هر نمایشگاه، یک عمارت موقت بر پا میشد و رویدادهای بعدی شاهد بحث و گفتوگو درباره ضرورت توسعه نمایشگاه برای حضور مشارکت کنندگان خارجی بود. دولت جمهوری دوم (در فاصله بین انقلاب 1848 تا کودتای سال 1851 ناپلئون بناپارت بر سر کار بود) ایده حضور مشارکت کنندگان خارجی را پذیرفت و تصمیم بر این شد که نمایشگاه سال 1849 به صورت بینالمللی برگزار شود. اما این موضوع با مخالفت صنعتگران فرانسه روبهرو شد چون آنها با هرگونه رقابتی مخالف بودند. مخالفت صنعتگران فرانسوی راه را برای انگلیسیها هموار کرد تا نخستین نمایشگاه بینالمللی را تحت عنوان «نمایشگاه بزرگ دستاوردهای صنعتی همه ملل» به سال 1851 در لندن برگزار کنند. خلاقیت و نوآوری برگزارکنندگان این رویداد بسیار جالب توجه بود. یکی از این نوآوریها، برگزاری نمایشگاه در ساختمان جدیدی بود که برای همین هدف ساخته شده بود: کریستال پالاس با طراحی جوزف پاکستون.
تصمیم ناپلئون سوم
نمایشگاه بینالمللی لندن به موفقیتی بزرگ دست یافت. این نمایشگاه، یک میلیون بازدیدکننده را جذب و 5 میلیون پوند درآمد کسب کرد. با این حال، فرانسه نیز نشان داد که در بازار رقابت یکی از کشورهای موفق است. پیروزی و موفقیت نمایشگاههای بعدی که در شهرهای دوبلین، نیویورک، نیواورلئان و مونیخ برگزار شدند، خط بطلانی بود بر مخالفتهای پیروان مالتوس. بر این اساس، ناپلئون بناپارت برای برگزاری نخستین نمایشگاه بینالمللی فرانسه چراغ سبز نشان داد و در فاصله بین سالهای 1852 تا 1855 پیشرفتهایی در این زمینه حاصل شد که مهمترین آنها عبارت بودند از احداث «پالاس دو اکسپوزیسیون»، تبدیل نمایشگاه ملی صنایع فرانسه (1854) به «نمایشگاه جهانی» (که در اول ماه می 1855 به روی همه ملتها گشوده شد) و همزمان، خلق نمایشگاه هنرهای زیبا به ریاست شاهزاده جروم ناپلئون. دیدگاههای مترقی این فرد درباره این نمایشگاه در راستای دیدگاههای امپراتوری فرانسه بود. تقریبا همه کشورهای اروپایی با پذیرش دعوت امپراتور فرانسه در نمایشگاه جهانی این کشور حضور یافتند مگر روسیه که در آن زمان، در شبه جزیره کریمه با بریتانیا و فرانسه در جنگ بود.
در همان زمان تصمیم گرفته شد تا هماهنگ با مجموعه کریستال پالاس، ساختمانی با توانایی میزبانی جشنهای ملی و عمومی ساخته شود. به این ترتیب، مشکل ساخت بناهای موقت هر 5 سال یکبار حل میشد. این پروژه در 27 مارس 1852 (صبح روز بعد از نمایشگاه لندن) طی حکمی اعلام شد. قرار بود خیابان شانزلیزه محل ساخت این نمایشگاه باشد، به همین دلیل از طراحان دعوت به عمل آمد تا برای طرحهای خود را ارائه کنند. هکتور اورو، از معماران نظری (تئوریک) آن زمان، زمان زیادی را صرف کرد و طرح یک سازه بزرگ فلزی را ارائه نمود اما یک بار دیگر طرح وی مورد توجه و تایید قرار نگرفت. طرح بزرگ با ساختار فلزی هیتورف، از معماران شانزلیزه هم مورد پذیرش قرار نگرفت. در نهایت، ناپلئون سوم به طرح آلکسی بارو (مهندسی با علایق سن سیمونی) علاقه نشان داد و قرار شد دو معمار (ویل و دژاردین) کار ساخت آن را به عهده بگیرند. این بنا با 250 متر طول و 180 متر عرض و دو راهرو کوچک در مرکز به سال 1853 در محل کنونی کاخ «گراند اند پتی» به موازات شانزلیزه ساخته شد. پیش از آن هیچگاه چنین بنایی از فلز و شیشه ساخته نشده بود؛ و هرگز سقفی به این عظمت بر پا نشده بود. در این بنا، فاصله 35 متری بین کف و سنگ سر طاق، دید وسیعی به بازدیدکنندگان میداد.
با این حال، متاسفانه نمای بیرونی با ساختار زیبای داخلی هیچ تناسبی نداشت. سازه فلزی به کار رفته، اگرچه برای نگهداری فضاهای بزرگ مناسب بود اما جلوه زیبایی نداشت. بنابراین مخفی کردن نمای بیرونی آن ضروری بود. به همین دلیل، چارچوب آهنی و چدنی سازه پوشانده شد و با وجود 408 پنجرهای که برای سازه طراحی و ساخته شده بود، این وضع تا سالها ادامه یافت. پس از آن تلاش زیادی صرف زیباتر و جذابتر کردن نمای ساختمان شد که همه بیهوده بود. مثلا یک طاق یکپارچه با ستونهایی از سنگ مرمر و نقشهای برجسته، مجسمهها و مانند آن ساخته و به کار گرفته شد. اگرچه این ساختمان دارای نوآوریهای زیادی بود، اما در عین حال زشت هم بود و این زشتی گناهی به شمار میرفت که هرگز بخشیده نشد.
با وجود فضای داخلی 5.5 هکتاری، این ساختمان برای 24 هزار مشارکت کننده بسیار کوچک بود و برگزارکنندگان نمایشگاه مجبور شدند بنای دیگری (گالری دو ماشین) در کرانه رود «سن» بسازند. همچنین برگزارکنندگان ناچار شدند بین این دو ساختمان بزرگ از ساختمان مدوری که در سال 1839 به دست هیتورف ساخته شده بود، استفاده کنند. این 3 ساختمان از طریق چندین گالری به هم وصل میشدند. در مجموع «نمایشگاه جهانی» به فضای مفیدی معادل 90 هزار متر مربع دست یافت. در این میان، جروم ناپلئون نقش خود را با جدیت ایفا کرد. نظارت شایسته وی در جریان ساخت و ساز نمایشگاه از عوامل موفقیت این پروژه بود.
در میانه جنگ
قرار بود این نمایشگاه برنامهای برای تقدیس 40 سال صلح در اروپا پس از جنگ واترلو باشد. اما در عین حال امپراتور فرانسه میخواست قدرت نظامی و فناوری این کشور را نیز به رخ بکشد. در حالی که جنگ کریمه ادامه داشت و تلاشهای متحدان به نتایج مثبت اندکی منجر شده بود، سخنرانی افتتاحیه نمایشگاه گواهی بر وضع موجود بود. سود بردن از این ابتکار (در میانه جنگی بزرگ) حقیقتا دستاوردی بزرگ بود و در عین حال طبیعت پیچیده و متناقض اوضاع در اروپای آن زمان را نشان میداد: در حالی که توپها در دریای سیاه میغریدند و شورش و بلوا به زاراگوزا و بارسلونا بازگشته بود، دولتها و مقامهای رسمی همچنان اصرار میکردند که برای عدالت، تمدن و حقوق انسانها می جنگند. هدف نمایشگاه، گردهم آوردن مردم بود و امپراتور در سخنرانی افتتاحیه خود مردم جهان را به هماهنگی و اتحاد دعوت کرد.
جنبش سن سیمونینیسم
این نمایشگاه همچنین قصد داشت مقدس بودن جنبش سن سیمونینیسم (جنبش سیاسی و اجتماعی فرانسه در نیمه نخست قرن 19 میلادی) را مورد تاکید قرار دهد. در این دوره، سوسیالیسم اشرافی محرک اصلی پشت پرده اوضاع موجود بود که بر گسترش تولید و افزایش مصرف، توسعه روابط بین مردم و ملتها، افزایش اکتشافات و نوآوریهای تکنولوژیک، بزرگداشت دستاوردهای هنری و صنعتی و مانند آن تاکید داشت. در نمایشگاه جهانی فرانسه، تعداد زیادی از برگزارکنندگان از این سیاست و ایده اشباع شده بودند. مایکل شوالیه، رئیس کمیسیون اقتصاد مصرف کنندگان معتقد بود که توسعه صنایع، تجارت و حمل و نقل به بهبود شرایط عمومی مردم منجر میشود.
مضمون و شعار اصلی نمایشگاه جهانی، تاکید بر نوآوری بود. نمایشگاههایی که قبل از سال 1855 برگزار شدند، همیشه تولیدکنندگان و صاحبان صنایع را مورد توجه قرار میدادند. در سال 1855 هدف اصلی نمایشگاه، گرامیداشت سازندگان نمونههای اولیه، طراحان و کارگران بود. در این نمایشگاه از صنعتگران خواسته شد تا بهترین همکاران خود را برای دریافت جایزه معرفی کنند. این ابتکار با استقبال اندکی روبهرو شد. مالکان کارخانهها در فرانسه از ترس آنکه رقبا موفق به جذب بهترین کارگران آنها شوند، به این طرح علاقه چندانی نشان ندادند. با این حال بسیاری بر این باور بودند که نمایشگاه عامل محرک تحول اقتصادی در فرانسه است. بر این اساس، برخلاف ناپلئون، امپراتور بعدی که به سیاست حمایتگرایی از صنایع داخلی علاقه چندانی نداشت، روش تجارت آزاد را در پیش گرفت.
کاخ صنعت
کاخ صنعت را باید کاتالوگی بزرگ از خلاقیت و صنعت دانست که تولیدات کشورهای مشارکت کننده را به نمایش گذاشته بود. در این نمایشگاه، بریتانیا پس از فرانسه پررنگترین حضور را داشت (درست مثل فرانسه که در نمایشگاه لندن در سال 1851 همین وضع را داشت). این دو کشور در حالی که در صلح به سر میبردند، رقیبانی جدی برای یکدیگر به شمار میرفتند و در عین حال در جنگ کریمه همکاری نظامی داشتند. این نمایشگاه علاوه بر ظاهر تماشایی و باشکوهش، فرصتی هم در اختیار مخترعان کوچک قرار داد تا نوآوریهای خود را در معرض دید عموم بگذارند. در نمایشگاه سال 1855 بود که مهندسی به نام «ویکات» دستگاه تولید ملات آهک را به مردم معرفی کرد (که پیشرفتی مهم در صنعت سیمان به شمار میرود). در همین نمایشگاه بود که «لمبوت» قایق خود را که از بتن آرمه ساخته شده بود، به نمایش گذاشت. بازدیدکنندگان اندکی اهمیت این نوآوری را درک کردند و حتی تعداد کمتری به نقشی که در سالهای بعدی ایفا کرد، پی بردند. با این حال، قهوه جوش هیدرواستاتیک لویسل که قادر بود روزانه 50 هزار فنجان قهوه تولید کند، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. همینطور کلاههای مادام پلهمارین یا فرآیند کولودیون (سلولز نیترات) برای چاپ تعداد زیادی عکس به طور همزمان و شیشه شیر نوزاد نیز از جمله نوآوریهایی بودند که مورد توجه بازدیدکنندگان قرار گرفتند.
در این نمایشگاه، همه کشورهای مشارکتکننده زیر یک سقف و در کنار یکدیگر به ارائه محصولات و تولیداتشان پرداختند و در واقع، جدای از هم نبودند. این امر امکان مقایسه بین تولیدات کشورهای مختلف را فراهم میکرد. در سال 1867 پاویونهای ملی جداگانه در این نمایشگاه معرفی شدند.
در نمایشگاه جهانی، بخش هنری جلوه تازهای داشت. در نمایشگاههای قبلی که از سال 1798 به بعد برگزار شدند، هنر نادیده گرفته میشد. حتی در نمایشگاه سال 1851 لندن نیز بخش هنر فضای بسیار کوچکی را اشغال میکرد. اما در نمایشگاه پاریس، بخش هنری همگام با اهمیتی که هنر فرانسوی در اروپا داشت، جایگاه مهمتری به دست آورد.
از نمایشگاه پاریس افراد سرشناسی بازدید کردند که در میان آنها، پادشاه 18 ساله پرتغال و ملکه ویکتوریا قابل توجه بودند. از زمان جنگ صد ساله هیچیک از افراد خاندان سلطنتی انگلستان قدم به پاریس نگذاشته بودند. در این سفر، ملکه ویکتوریا را شاهزاده 13 ساله ولز (که بعدها ادوارد هفتم نامیده شد) همراهی میکرد. نمایشگاه پاریس همچنین به یکی از عوامل اصلی رشد صنعت بانکداری در آن زمان تبدیل شد. در سال 1855 میزان فعالیت صرافیها و سفتهبازی به رکورد تازهای دست یافت. در پی آن، آریستوکراسی مالی جدیدی پا به عرصه گذاشت که رهبری آن را خانوادههای روتشیلد و پریر به عهده داشتند. در مجموع، این نمایشگاه بر ساختار شهر پاریس نیز تاثیر گذاشت به طوری که چندین خط جدید حمل و نقل درون شهری و یک پل روی رودخانه سن احداث شد. البته این نمایشگاه در زمینه درآمدزایی با شکست روبهرو شد. مجموع هزینههای این نمایشگاه معادل 11 میلیون و 500 هزار فرانک بود در حالی که تنها 3 میلیون فرانک درآمد داشت. هر چند نمایشگاه پاریس را باید مهر تاییدی بر موفقیتهای اقتصادی و صنعتی امپراتوری دوم فرانسه به حساب آورد.
دانلود با کیفیت