عصر نمایشگاه- از آنجا که اکسپو رسانهای پر مخاطب به زبان معماری است، امروزه با توجه به تجربههای اخیر در مورد برگزاری پاویون ایران، جامعه معماری میتواند آگاهانهتر و با توجه به سابقه تاریخی و اثر متقابل اکسپو و معماری بر یکدیگر برای برگزاریهای آینده اقدام کند. از آنجا که تعداد مقالهها در این رابطه به زبان فارسی بسیار کم است، لازم بود تا با بررسی پاویونهایی که در زمان خود تاثیرگذار بودهاند و حتی بعضا تا به امروز مورد توجه و صحبت قرار میگیرند، پهنه مقالات فارسی را در این زمینه گسترش دهیم.
به گزارش پایگاه خبری «عصر نمایشگاه»، از کریستال پالاس (قصر بلورین) انگلستان 1851 تا اکسپوی میلان 2015 اکسپوهای زیادی در طول تاریخ برگزار شده که تغییر و تحولاتی را در جهان معماری پدید آورده و یا بهانهای برای تبلیغ و آشنایی بودهاند و همواره کشورها تلاش کردهاند تا در اکسپوها، آخرین دستاوردهای خود را به نمایش بگذارند و قدرت خود را به رخ دیگران بکشند. به همین دلیل این نمایشگاهها به سه دوره صنعتیسازی، مبادلات فرهنگی و برندسازی ملتها (تاکنون) تقسیم شدهاند.
پاویون کانادا-اوزاکا (1980)
کاناداییها پس از اجرای موفق اکسپوی مونترال توانستند غرفه موفقی نیز سه سال پس از آن در ژاپن بسازند.
آرتور اریکسون معمار کانادایی در چهار گوشه سایت هرمهایی پوشیده از آینه قرار داده بود که زاویه 45 درجه داشتند. این باعث میشد تا پاویون نمایشی از آسمان باشد چرا که کانادا کشوری است که در طراحیهای منظر آن همواره نقش آسمان پر رنگ است و دیده میشود.
در ضمن زاویه 45 درجه و سطح آینهای آن موجب میشد تا فضاهای پیرامون آن در نما دیده شود، که موجب میشد حس شفاف بودن پاویون را القا کند؛ گویی که چیزی وجود ندارد. همین خود موجب میشود تا توجه بیشتری را جلب کند.
اما در داخل وضع کاملا متفاوت بود. طرحی که از بیرون خالی از رنگ بود در درون سراسر رنگ بود. فرفرههای رنگی که به آرامی میچرخیدند و انعکاس آنها درون آینهها در کنار آسمان زیبایی خاصی به مجموعه میداده است.
پاویون انگلستان - سویا (1992)
نیکلاس گریم شاو برای کشورش غرفهای با محوریت شفافسازی سازه طراحی کرد و پوستی بر آن کشید تا شرایط محیطی داخل پاویون با صرف کمترین انرژی در حد مطلوب قرار گیرد.
بنابراین این ساختمان تلاشی بود برای نمایاندن سطح معماری، مهندسی و تکنولوژیهای ساخت انگلستان که توانست جوایز متعددی نیز کسب کند.
کل سازه در انگلیس طراحی و در همان جا نیز تولید شد، سپس به سویا منتقل شده و فقط روی پی بتنی مونتاژ شده است. علت این امر از آنجا بود که برای نمایش تکنولوژی در کشور صاحب اثر خلق شود و قابلیت جمعآوری و تغییر مکان نیز برای آن فراهم باشد.
گریمشاو اعتقاد دارد که ساختمان باید بتواند مستقلا تغییر پذیرد، سازگار شود و نسبت به نیروهای بیرونی و درونی واکنش نشان دهد. بنابراین برنامهریزیهای خود را به گونهای انجام داد تا ساختمانش کمینه استفاده از سیستمهای تهویه مطبوع را داشته و بتواند تا حد امکان تهویه طبیعی داشته و از اثرات تابش مستقیم آفتاب بکاهد. پس او برای هر دیواره پاویون به این صورت طراحی انجام داد :
دیواره شرقی را سطحی شیشهای قرار داد که تماما آب از روی آن به پایین میریخت و حدود 10 درجه از گرمای هوای بیرون میکاست. او نام این دیوار را «دیوار آب» نهاد و ورودی پاویون را از داخل راهرویی از درون آن در نظر گرفت.
ضلع جنوبی با سازههای پارچهای مانند بادبانهای کشتی پوشانده شده بود که نیمه شفاف بودن آنها مانع از ورود نور مستقیم و گرمای آفتاب میشد ولی به روشنایی پاویون در طول روز کمک میکرد.
نمای غربی با مخزنهای آب پوشانده شده بود تا نور مزاحم غرب را نیز خنثی کند.
جبهه شمالی نیز با ساختاری مشابه ضلع جنوبی کار شده بود، با این تفاوت که زاویه پردهها به گونهای بود که نور شمال را وارد کند و سایبانی برای بازدیدکنندگان و عابران باشد.
در نهایت سقف غرفه با سلولهای خورشیدی پوشانده شد تا هم برق «دیوار آب» و نور شب را تامین کند و هم مانع از تابش مستقیم آفتاب به سقف ساختمان باشد.
غرفه ژاپن - سویا (1992)
تادائو آندو یکی از بزرگترین معماران ژاپن و البته دنیاست. به همین ترتیب غرفهای که در اکسپوی سویا برای کشورش طراحی کرد نه تنها غرفهای موفق در نمایشگاه بود که به وضوح حال و هوای فرهنگ و معماری ژاپن را در ساختاری مدرن ارائه میداد.
این پاویون با چوب که متریال اصلی معماری ژاپن است کار شده بود بزرگترین سازه چوبی جهان و اولین کار آندو با متریال غیر از بتن اکسپوز و اولین کار او خارج از ژاپن بود و تا حدی نام او را در جهان گستراند که در سه سال بعد موفق به دریافت جایزه پریتزکر شد.
بالا رفتن از پلکان عظیم آن تداعی حرکت به سوی آینده بود و فضایی را ارائه میداد که مسلط بر کل فضای نمایشگاه بود.
این بنا یادآور دژ آزوچی بود که با القای قرن شانزدهم سالهای اولین ارتباطات ژاپن با اروپا را خاطر نشان میکرد. البته این اثر ارزشمند آندو نیز پس از پایان نمایشگاه جمع آوری شد.
پاویون پرتغال - لیسبون (1998)
آخرین اکسپوی قرن بیستم در لیسبون پایتخت پرتغال کشور دریانوردی با موضوعیت «اقیانوسها میراثی برای آینده» برگزار شد.
پروژه به آلوارو سیزا داده شد و از او خواسته شد تا ساختمانی بسازد که پس از اکسپو نیز از آن استفاده شود.
سیزا تلاش کرد ساختمانی بسازد که در عین سادگی بیانگر قدرت پرتغال در قرون گذشته باشد و سقف منحنی زیبای او حالتی از دریا را یادآوری میکرد این سقف از جنس بتن مسلح به ضخامت تنها چند سانتیمتر است که با کابلهایی به بدنهاصلی متصل شده است؛ پوستهای که سازهای از آن دیده نمیشود (به جز در محل اتصال) و مانند چادری عظیم بر بنا کشیده شده و در عین انتقال حالت افتادن به طور کامل مستحکم است.
تناسبات و ارتفاع ساختمانهای اصلی پاویون و حتی ابعاد سنگهای نما حس قدرت را در عین سادگی و بیانی مدرن میرساند تا نشان دهد پرتغال سهمی در توسعه دنیا داشته است و سالها پس از روزهای اوج قدرت خود هنوز هم قدرتمند است. این بنا در نهایت و بعد از اکسپو به موزه هنر مبدل شد.
پاویون مجارستان-هانوفر (2000)
قرن بیستم به پایان رسید و در اولین نمایشگاه جهانی که در هزاره سوم برگزار شد، تلاشها بیشتر منعطف تکنولوژی و همچنین نوآوریهایی بود که در طراحی چه از لحاظ معماری و چه از لحاظ سازهای شکل گرفته بودند.
همان گونه که المان اصلی و فضای عمومی نمایشگاه سازهای جدید و متفاوت بود که با چوب صنوبر ساخته بودند گئورگی واداس معمار پاویون مجارستان نیز ساختاری چوبی و به شکل گل شکفته شده پدید آورد.
پیکربندی ارگانیک ساختمان اصلی ساختاری به عنوان نقطه کانونی ارائه شده است. در دو پوسته قوسیشکل ورودی را تشکیل میدهند که توسط دو مجسمه جلب توجه میکند. بازدیدکنندگان به سمت اتاق تاریکی در زیرزمین هدایت میشدند که در آنجا نورپردازی و پخش موسیقی انجام میشد و در داخل فضای اصلی غرفه نیز صفحات بزرگ نمایش قرار داشتند.
برای جلوگیری از ریزش باران به درون پاویون سازهای چادری برای سقف در نظر گرفته شده بود که اتصال سازه چادری به بدنه چوبین آن از بهترین نمونههاست چرا که طراحی ناحیهاتصال با توجه به مقاومت کم و آسیبپذیربودن چوب بسیار مهم بوده است.
شانگهای (2010)Seed cathedral
چینیها در راستای پیشرفتهای چشمگیر خود در عرصههای مختلف برای مطرحکردن بیشتر نام خود با برگزاری المپیک و بلافاصله پس از آن اکسپوی سال میخواستند بر سر زبانها بمانند و به همین خاطر پرهزینهترین نمایشگاه جهانی را همراه با عنوان بزرگترین اکسپو در تاریخ برگزار کردند. اینها و همچنین تبلیغات موجب برگزاری گسترده و مهم اکسپو پس از سالها شد.
در همین راستا و حضور اکثریت کشورها به صورت جدی طراحی پاویون انگلستان، مسئولان این کشور با برگزاری مسابقه طراحی را به استودیوی هیدرویک سپردند. زمانی که رندرهای اولیهطرح آماده شد اکثریت منتقدان بر آن بودند که طرح قابلیت اجرای صحیح ندارد و یا اگر اجرا شود به زیبایی رندرها نخواهد بود. استراتژی طراحی بر مبنای سه رکن آغاز شد: طرح جزو 5 غرفه مطرح اکسپو باشد، دارای فضای باز عمومی در اطراف باشد تا بازدیدکننده تصمیم بگیرد وارد پاویون شود یا از بیرون آن را به وضوح بررسی کند و در نهایت در میان سایر غرفهها یکتا باشد. در ادامه تیم طراحی به این نتیجه رسید تا رابطهای میان طبیعت و شهر ایجاد کند و اشارهای به لندن به عنوان سبزترین شهر جهان و انگلیس را به عنوان پیشگام تحقیقات در باغ گیاهشناسی سلطنتی کیو معرفی کند. هدف این باغ گیاهشناسی گردآوری بیش از نیمی از تخم گونههای گیاهی دنیا در سالهای پیش رو است.
بنای اصلی غرفه یک سازه مرکب چوبی فلزی بود که بدنه آن از رشته اپتیکی شفت 7.5 متر و مقطع مربعی تشکیل شده بود که در سر هر یک از این رشتهها بذر یک گونه گیاهی نهفته شده بود. با وزش باد بر پیکره این بنا حرکت آرام و آهسته رشتههای شیشهای مویسان در نما، اثر دیداری پویا و چشمنوازی از خود به نمایش میگذاشت.
این رشتههای اپتیکی نور ملایمی رادر روز به غرفه وارد میکردند که مانند کهکشانی نورانی میدرخشید. در شب هم نور تعبیه شده در انتهای رشتههای شیشهای نور را به بیرون تابانده و نمای غرفه از بیرون را درخشان نشان میداد.
پاویون با آمار بیش از 8میلیون بازدیدکننده پر بازدیدکنندهترین غرفه نام گرفت و مدال طلا برای طراحی پاویون را تصاحب کرد.
در جامعه چین به آن لقب قاصدک دادند و در پایان اکسپو نیز مانند قاصدک که در باد رها میشود شاخکهای آن را جدا کرده در مدارس چین و بریتانیا تقسیم کردند.
پاویون اسپانیا - شانگهای 2010
حجمی پیچیده با ساختاری سبدگونه که روحیه و هیجانات اسپانیایی در آن موج میزند، طرحی بود که دفتر میرالس و تاگلیابو معماران بارسلونایی برای نمایندگی کشورشان پیشنهاد دادند و در کل پاویون بیانی است از اقلیم اسپانیا و جلوه معمارانه آن؛ موضوعاتی که در ابتدای طراحی مطرح بودند، پایداری در ضمن آنکه طرح در نهایت تکنولوژیهای روز باشد. مواردی مانند بافتههای فولادی مطرح شدند اما در پایان تصمیم گرفته شد از صنایع دستی بهره بگیرند. در آن تلاش شد تا وجوه مختلف هنر سنتی سبدبافی به عنوان هنری قدیمی در قالب مدرنیته ارائه شود. این هنر انحصار کشوری خاص نیست و تمامی تمدنها بدان پرداختهاند؛ هنری که متعلق به شرق غرب است و میتواند ساختمان پاویون را به مانند پلی میان فرهنگهای شرقی و غربی اسپانیا و چین عمل کند. برخلاف سازه پیچیده و پیشرفته پانلهای حصیری که نمای ساختمان را میپوشاندند بسیار ساده در چین بافته شده بودند و از آنجا که آن سال در گاهشماری چینی سال ببر بود، پانل حصیری با رنگهای قهوهای و سیاه و بژ ساخته شده بودند تا در کنار هم به رنگ پوست ببر شبیه باشند و حس آن را برسانند. همچنین پانلها به گونهای مانند موزاییک مرتب و چیده شده بودند که کلمات چینی ری (خورشید) و یو (ماه) را ایجاد میکردند. رد شدن پرتوهای نور نیز از میان بافتهای سبد محیط نوری جذابی ایجاد کرده و حس دیدن بیرون در عین دیده نشدن حال و هوای معماری اسلامی اسپانیا را خاطر نشان میکند. تمامی موضوعات بالا، رنگهای متفاوت، دو قوسی بودن پانلها، طرحهای گوناگون با ابعاد مختلف فرآیند را پیچیده کرده بود و تیم طراحی برای مشخصکردن جزییات طرح نیازمند کمک کامپیوتر بوده و از نرمافزار راینو و پلاگ این گرسهاپر آن استفاده کردند. میدان ورودی در طرح نقطه شاخصی برای تعیین ورودی بود. بالهای اطراف آن یکی بخش نمایشگاهی و دیگری بخش اداری و رستورانها را تشکیل میدادند. اما ورودی از راهرویی غارمانند عبور کرده به صفحه نمایش بزرگی میرسیدند. پیچیدگی هندسی و سبکی که در این حجم دیده میشود، از قطعات چوبی متکی بر یک ساختار فولادی مشبک پدید آمد که فرمی غیر خطی داشته که تصویر سهبعدی از آینده را در ذهن ایجاد میکند. تعامل معمار و مهندس سازه موجب شد تا سبک جدیدی از روش ساخت سازههای مشبک به دنیا معرفی شود؛ بهترین روشی که تاکنون برای طراحی و ساخت سازههای مشبک فضایی با فرم پیچیده ابداع شده است. مضاف بر آنکه در پاسخ به فرم مواج طراحی شده که قابلیت کشش زیادی را طلب میکرد، سازه مشبک دولایه با چشمههای متعامد پیشنهاد شد.
*نریمان کیازند | معمار
دانلود با کیفیت