گالری آرت سنتر برگزار می کند

برپایی نمایشگاه نقاشی‌های زنده‌یاد سحابی

عصر نمایشگاه- در مراسم افتتاح نمایشگاه آثار زنده‌یاد مهدی سحابی از او به عنوان مترجمی یاد شد که آثارش به همه مردم تعلق دارد.

برپایی نمایشگاه نقاشی‌های زنده‌یاد سحابی
نسخه قابل چاپ
شنبه ۰۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۳:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصرنمایشگاه»، نمایشگاه «مروری بر آثار مهدی سحابی» با حضور محمود دولت آبادی، رضا کیانیان، حوری اعتصام و جمعی از هنرمندان و علاقه مندان به هنر ایران شامگاه جمعه 30 بهمن ماه در گالری آرت سنتر برگزار شد. 

    دولت آبادی نویسنده رمان هایی چون «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» درباره وجه نویسندگی و مترجمی مهدی سحابی سخن گفت و در آغاز سخنانش با ابراز تأسف از درگذشت مهدی سحابی اظهار کرد: وقتی آدم به این سن و سالی می رسد و زندگی اش را مرور می کند، به این نتیجه خوفناک می رسد که همه آدم هایی را که می شناخت، به تدریج از دست رفته اند. برای همین است که من سعی می کنم کسانی را که هنوز هستند عزیز بدارم و احساس تنهایی خودم را با وجود آنها پر کنم.

    وی در ادامه با اشاره به ترجمه کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» بیان کرد: در آستانه قرن بیستم سه اثر بزرگ در جهان ما و قاره اروپا پدید آمد که یکی به زبان آلمانی است که هنوز به زبان فارسی در دست نیست. دومی کتابی است به زبان انگلیسی که جیمز جویس آن را نوشته و به فارسی ترجمه شده است اما تا انتشارش مدت زمانی باید بگذرد و کتاب سوم که جلد نخست آن در اختیار من است و به زبان فرانسه نوشته شده کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» است.

    دولت آبادی با بیان این که فرهنگ هر ملتی از قواعدی پیروی می ند، یادآور شد: نباید تعجب کرد که از زبان و فرهنگی که به اصحاب دایره المعارفش شناخته می شود، آثار پروست به عنوان نخستین فرهنگنامه جامع دوره مدرن بوجود آید. در آن زمانه ای که ولتر و بسیاری از بزرگان مثل مولیر شناخته شده اند، وقتی شما با کتاب بزرگی مثل «در جستجوی زمان از دست رفته» روبرو می شوید، تعجب نمی کنید و فکر می کنید این سیر تکوینی فرهنگی است که پیش از جنگ های ویرانگر اروپا شروع شد و این کشور را به مهد فرهنگ و تمدن تبدیل ساخته است.

    نویسنده «کلیدر» از مارسل پروست به عنوان انسانی که توانست در عمق بیماری مرگبار خودش را دریابد یاد کرد و با بیان این که کار هنرمند چیرگی بر خود است، بیان کرد: کار هنرمند جز چیرگی بر خود معنای دیگری ندارد و اگر دارد آن معناها عرضی است و هنرمند می خواهد از عهده خود برآید، بنابراین  این که بعضی نظام ها و دولت ها آن را به خود می گیرند و به بدترین نحو می خواهند خود را با امر خلاقیت هنرمند سهیم کنند و بگویند که این خلاقیت به ما نیز مربوط می شود، شایسته نیست چرا که هنرمند می خواهد که بر خود چیره شود.

    دولت آبادی با بیان این که پروست یکی از معدود نویسندگان جهان است که توانست بر خود چیره شود، ادامه داد: چیرگی پروست بر خود، هیچ ارتباطی به دولت، حکومت و مردم جامعه زمان او ندارد.

    نویسنده رمان «زوال کلنل» یادآور شد: مارسل پروست در میان داستان های کتاب مقدس بیش از همه کشتی نوح و زندگی او چهل روز درون کشتی و جدا از مردم دنیا برایش دردناک بود چرا که پروست در اتاق خودش مثل نوح در کشتی زندگی کرد و از طریق ذهنش توانست با جهان مرتبط شود، بنابراین بر خودش چیره شد.

    دولت آبادی در ادامه بخشی از کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» را برای حاضران خواند و گفت: این کتاب ها که عمدتاً بر اساس تداعی معانی نوشته شده اند، در ادبیات ایران نیز نظیر آن وجود دارد و حدود هزار سال پیش ابوالفضل بیهقی بخشی از آثارش را با تداعی معانی نوشته است.

    دولت آبادی از آلبر کامو به عنوان نویسنده بزرگ دیگری یاد کرد و گفت: حدود چهل سال پیش آلبر کامو را با خواندن کتاب «بیگانه » شناختیم ولی آن طور  که نویسنده ای آلمانی اخیراً کتابی درباره اش با عنوان «آرمان سادگی» نوشته، نشناخته ایم. این کتاب بسیار مهمی است که به ما یاد می دهد نقد ادبی آن نیست که در مطبوعات و مجلات ما نوشته می شود که قصدش آری یا نه و یا مثبت و منفی باشد، بلکه اگر کسی می خواهد بداند چگونه می شود که به ادبیات نگاه کرد من به او پیشنهاد می کنم که این کتاب «آرمان سادگی» را حتما بخواند.

    وی با تأکید بر این که کتاب «بیگانه» آلبر کامو بعد از او منجر به درک انسان غربی از خودش در جامعه شد، این کتاب بسیار کوچک را بسیار پرمعنا و مهم خواند.

    این رمان نویس به موضوع پوچی در آثار کامو نیز اشاره کرد و افزود: آن زمان که با آلبرکامو و ژان پل سارتر آشنا شدیم لغتی به نام پوچی بر سر زبان ها افتاد اما کمتر درباره آن توضیح داده شد برای این که پوچی در آثار این نویسندگان به معنای پوچی زندگی نیست، بلکه نوعی نگاه به زندگی است که بعد از سپیدی موها می توان متوجه آن شد و در تفکر ایرانی ما نیز وجود دارد که بازتاب جوهری آن را در آثار خیام هم می توان دید.

    دولت آبادی در ادامه بخشی از کتاب «آرمان سادگی» را  خواند و در پایان سخنانش بیان کرد: آلبر کامو در کتاب بیگانه می گوید که زندگی را به فردا موکول نکنید.

    رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون که در زمینه عکاسی و مجسمه سازی نیز فعالیت دارد، درباره آثار تجسمی مهدی سحابی توضیحاتی را ارائه کرد.

    کیانیان، مروری بر روند فعالیت های ادبی و هنری مهدی سحابی کرد و گفت: سحابی اولین کتابش را با عنوان «گارد جوان» ترجمه کرد که اثری کاملا ایدئولوژیک با نگاهی جزمی بود و پس از آن آثار بسیاری را ترجمه کرد از آثار نویسندگان سوسیالیت ایتالیایی گرفته تا بازترجمه آثار نویسندگان کلاسیک جهان و سپس 10 سال روی آثار پروست کار می کند و این سیر جالب و معنی داری است که در نقاشی ها و آثار تجسمی او نیز هویداست.

    کیانیان با بیان این که نگاه جزمی سحابی در ترجمه رفته رفته به یک نگاه کاملا آزاد و رها در آثار تجسمی او می رسد، بیان کرد: در نگاه جزمی از قبل همه چیز پاسخ داده شده است و سوالی وجود ندارد چرا که حال و آینده و گذشته ما معلوم است و لازم نیست فکر کنیم بلکه برای ما فکر می کنند، اما در نگاه رهای معاصر همه چیز مثل دنیای فلسفه پر از سوال است و در آثار سحابی نیز این نگاه جزمی ترک برمی دارد و این ترک در دنیای بسته  که حالا نوری بر آن تابیده باعث می شود تا دوباره او شروع به دیدن جهان و کشف آن  کند.

    کیانیان به اولین آثار مهدی سحابی با مضمون قراضه ها اشاره کرد و گفت: این قراضه ها در نقاشی های او خلاصه و خلاصه تر می شوند تا جایی که دیگر قابل خلاصه شدن نیست و آن زمان است که او تازه کشف می کند و ما را در این کشف سهیم می کند. در واقع با این کشف او چیزی را به ما می گوید و چیزی را به خودش ثابت می کند.

    وی افزود: سری دوم قراضه های او آدم هایی مست هستند که بدون هیچ عکس العملی رو به جلو نگاه می کنند و با وجود آن که لیلی گلستان آثار او را با دنیای ادبیاتش مرتبط دانسته بود، خودش تأکید داشت که این آثار هیچ ارتباطی با ادبیات ندارد.

    کیانیان یادآور شد: سحابی در دنیای نقاشی دوست دارد به سمتی برود که نقاشی محض است و از ادبیات جداست. آثار او حتی تا سری دوم قراضه ها قابلیت این را دارد که معنایی را از آن بیرون کشید اما از آن جا به بعد دیگر نمی توان آثارش را معنا کرد مثل پرنده هایش، چرا که او نمی خواهد معنایی را نقاشی کند و تازه اینجاست که او خلق می کند.

    کیانیان کار مهدی سحابی را در دنیای ترجمه و هنرهای تجسمی شبیه بازی بچه ها دانست و گفت: سحابی وقتی صبح ها ترجمه می کند، آدمی منطقی است که روابط جهان را کشف می کند و درباره آن به ما که مخاطبانش هستیم توضیح می دهد، پس از آن مثل بچه ها سراغ بازیچه هایش می رود و آنجاست که آثارش از ادبیات جدا می شود. او مثل یک بچه از چوب و مواد دور ریز طبیعت و زندگی استفاده می کند و به آنها جان می دهد. بچه ها هم همین کار را می کنند و از  یک تکه چوب گاهی اسب، گاهی اسلحه و گاهی عصا می سازند.

    این هنرمند عکاس با اشاره به بخش دیگری از آثار سحابی با موضوع دیوارنگاره ها یادآور شد: سحابی در ادامه روند فعالیت هایش در زمینه نقاشی به سمت انتزاع عمیقی می رود که آثار بدون عنوان او از آن جمله است و زمانی که به انتزاع کامل می رسد کودک درون او به اوج خودش می رسد. بعد از آن بلوغی در آثار او پدید می آید که در نهایت به دیوارنگاره هایش می رسد که رهایی عجیبی دارد چرا که دیگر متعلق به او نیست بلکه مثل دیوار متعلق به همه است.

    وی افزود: سحابی درباره دیوارنگاره هایش توضیح داده است که روی دیوار هر کاری می توان کرد، امروز من این کارها را انجام داده ام، فردا فرد دیگری کار دیگری روی آن انجام می دهد و اینجاست که آثار سحابی دیگر به خود او تعلق ندارد و متعلق به مردم است.

    رضا کیانیان در پایان سخنانش مهدی سحابی را همچون نام خانوادگی اش کهکشانی بی انتها، بزرگ و آدم حسابی دانست.

    حوری اعتصام نویسنده کتاب گفتگویی با مهدی سحابی نیز در این مراسم حضور داشت که ابتدا با اشاره به اعطای نشان شوالیه به محمود دولت آبادی این اتفاق را یک امتیاز برای فرانسوی ها ذکر کرد و در ادامه درباره مهدی سحابی گفت: من مهدی سحابی را از سال 44 و 45 می شناختم و کتاب گفتگو با مهدی سحابی قرار بود فراتر از یک گفتگوی ساده باشد چرا که به نظر من سحابی فقط نقاش، عکاس، مترجم و تصویرگر و مجسمه ساز نبود بلکه او یک انسان کامل بود که پس از تمام تجارب زندگی رو به نویسندگی آورد و قصه های زیبایی دارد که دوست داشتم درباره آن بخصوص «پیچک باغ کاغذی» و اولین کتابش «ناگهان سیلابی» بنویسم.

    وی افزود: کتاب «ناگهان سیلابی» متاسفانه با نگاه خصمانه ای روبرو شد و حق مطلب درباره این اثر نسبت به مهدی سحابی ادا نشد. کتابی که من بدون این که آن را زمین بگذارم، سه بار خواندم و هر بار چیز تازه ای را در آن کشف کردم و اکنون متاسفم که آن کاری که دلم می خواست نتوانستم به انجام برسانم. قرار بود بعد از عکاسی و نقاشی به قصه های شخصی مهدی سحابی بپردازم که میسر نشد.

    وی در ادامه با بیان این که از مهدی سحابی بسیار آموخته است، اضافه کرد: مهدی سحابی فلسفه نمی بافت بلکه فلسفه را زندگی می کرد، کودکی اش سرشار از فلسفه سادگی، فروتنی و جدی نگرفتن سختی های زندگی بود و او در طول  چهل سال آشنایی اینها را به من آموخت.

    به گزارش مهر ،نمایشگاه «مروری بر آثار مهدی سحابی» تا 12 اسفندماه در گالری آرت سنتر به نشانی بلوار اندرزگو، خیابان سلیمی شمالی، پلاک 145، باغ انجمن خوشنویسان ایران برپاست.

     

    جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصر نمایشگاه (http://telegram.me/asrenamayeshgah) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        دکه مطبوعات
        • نمایشگاه پاییز ۱۴۰۲
        • نمایشگاه ۴۷
        • نمایشگاه ۴۶
        • شماره ۳۷
        • نمایشگاه
        • ماهنامه نمایشگاه
        • شماره ۳۱ ماهنامه
        • ماهنامه
        • ماهنامه
        آخرین بروزرسانی ۴ ماه پیش
        آرشیو
        آخرین اخبار

        دانلود با کیفیت