عصر نمایشگاه- مارلین آرنولد، مشاور و استراتژیست بازاریابی نمایشگاهی میگوید: تقریبا یک سال پیش بود که برای اولین بار از IKEA دیدن کردم و از آن زمان تاکنون بیش از ۱۰ بار این تجربه تکرار شده است. بار اول بیش از ۵ ساعت در فروشگاه گشت زدم و تقریبا هر بازدیدی که بعد از آن داشتم، حداقل یک ساعت و نیم به طول انجامیده است، حتی اگر دقیقا بدانم به دنبال چه چیز هستم. (البته هر بازدید شامل صرف غذا در رستوران این فروشگاه و توقف در دکه بستنیفروشی آن و ... نیز بوده است). پس علاوه بر وسعت آن (حدود ۳۰۰هزار فوت مربع، یا اندازه ۵ زمین فوتبال) چه چیزی موجب این زمان طولانی بازدید و تکرار بازدید بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در سال از فروشگاههای IKEA میشود و آیا برگزارکنندگان نمایشگاه و غرفهداران میتوانند چیزی از آن بیاموزند؟
به گزارش پایگاه خبری «عصر نمایشگاه»، اول از همه، جریان ترافیک در IKEA از قبل برنامهریزی شده است. این جریان همه مشتریان را تشویق میکند آن را دنبال کنند. همچنین، به جای راهروهای مستقیم طولانی، از مسیر منحنی استفاده میکند. شروع حرکت از سالن نمایش است که در آن بخشهای اتاق مانند یکی پس از دیگری منتظر شما هستند. این فضاها با مبلمان و لوازم جانبی به شکلی منطقی چیده شدهاند که با طراحی خلاقانه خود ارتباطی عاطفی برقرار میکنند. این مجموعه اتاقها به صورت دورهای تغییر میکنند اما حتی وقتی هم که تغییر نکردهاند، باز هم هر بار، بسته به ماموریت سفرتان، با موردی جدید روبهرو میشوید! (تمامی اتاقها با انواع ایدههای صرفهجویی در فضا طراحی شدهاند). وقتی گشت خود را در یک مسیر تمام کردید، وارد بازار میشوید. در این بازار همه نوع کالاهای کوچک دیده میشود؛ از بشقاب و ابزارآلات گرفته تا حوله و لامپ. سپس به مقصد نهایی خود در انبارها میرسید. در این انبار میتوانید خودتان وسایل مورد نیازتان را انتخاب و در سبد کالا بگذارید. تمام راهروها از کف تا سقفهای بلندش، با جعبههای حاوی مبلمانی که در سالن نمایش دیدهاید و خودتان باید قطعات آن را سوار کنید، پر شدهاند. مخالفان IKEA ایده وادار کردن مردم به طی کردن یک مسیر را به تمسخر میگیرند. با این حال، این ایده جواب میدهد. (هرچند «میانبرهایی» را ایجاد کردهاند تا آنانی که عجله دارند بتوانند یکراست به بخش مورد نظر بروند). اکنون پرسش این است: آیا این ایده در سالن نمایشگاهها هم جواب میدهد؟ آیا داشتن ناحیهای که گردش در آن با هدایت خود بازدیدکننده صورت میگیرد و کالاهای نمایشی را مرور میکند، منطقی است؟ به عقیده من این بهروزرسانی طرحی کلاسیک است؛ ضمن اینکه قسمت محصولات جدید قابلیت پیشبینی را دارد زیرا در این قسمت هر کالا هم کاربردپذیری خود را در دنیای واقعی نشان میدهد و هم مسیری برای الهام بخشی دارد. IKEA برای اینکه به بازدیدکنندگان کمک کند تا کالاهای مورد علاقه خود را پیدا کنند، ابزاری عالی پیشنهاد میدهد: نقشهای با فهرست کالاهای مورد علاقه در پشت آن، به نحوی که میتوانید نام کالا و شماره محصول را یادداشت کنید و موقعیت مکانی آن را نیز چه در فروشگاه و چه در انبار ذکر کنید. (درسی برای غرفهداران: همه این اطلاعات و بیشتر از آن به طور شفاف روی برچسب هر محصول است). پس چرا نمایشگاهها همین ابزار را برای بازدیدکنندهها تامین نکنند تا بتوانند محل اقلام مورد علاقه خود را یادداشت کنند؟
در حالی که کل این مسیر به نوعی طراحی شده تا هر کس خودش با فلشهای نورانی در راهروها راهش را پیدا کند. اگر کاملا گم یا سرگردان شوید باز هم بسیاری از علائم آبی و زرد (شما اینجا هستید) به همراه اعضای تیم با لباسهای زرد روشن همه جای فروشگاه هستند تا شما را به مسیر صحیح راهنمایی کنند (آیا متوجه اهمیت تابلوهای راهنما و کارکنان تعلیم دیده غرفه شدهاید؟)
نکته پایانی این است که IKEA فروشگاه خردهفروشی معمولی نیست بلکه بیشتر شبیه پارک موضوعی است. آنها به نوعی طراحی شدهاند که داستانی را تعریف و مردم را به کشف تشویق کنند. مشتریان دوست دارند محصولات را لمس و حس کنند، روی کاناپه یا مبلها بنشینند و تجربه عملی داشته باشند. کودکان قبل از آنکه مادر و پدر را مجبور به خرید کنند، میتوانند اسباببازیها را امتحان کنند. به همین شکل، نمایشگاهها مزیت آن را دارند تا به بازدیدکنندگان امکان تعامل با محصولات را بدهند؛ مزیتی که اینترنت و سایر ابزارهای فروش فاقد آن هستند. وقتی نمایشگاهها- و غرفهدارانش- از این استراتژی پیروی کنند، آن زمان است که رویداد به رویدادی تبدیل میشود که حتما باید آن را دید؛ رویدادی که بازدیدکنندگان منتظر هستند تا بارها و بارها در آن شرکت کنند.
منبع: TradeShowTips Online
دانلود با کیفیت